نتایج جستجو برای عبارت :

اصلا رقیه نه. مثلا دختر خودت.

میدونی دختر جون ، شاید اگه خودت باشی شاید اگه خود خود واقعیت باشی ، آدمای کمتری دور و برت بمونن ... ولی اونقدر اونقدر اونقدر خودت حس و حال خوبی بهت دست میده که میگی چرا زودتر این تصمیم رو نگرفتم ! 
ببین دختر جون ، با خودت فکر نکن فلانی چی میگه اون یکی چی میگه خودتو ول کن بره :)) راحت باش
بگو ، بخند ، شاد باش
از فردا شروع نکن
باور کن که تو به اندازه کافی خوبی و قشنگی ...
" از باور کردن دروغ هایی که درباره تان گفته میشود دست بردارید تا تبدیل به همان کسی ش
 یکی از پسرهای فامیل، بعد از گرفتن فوق لیسانس شیمی از یه دانشگاه توپ ! پارسال کنکور تجربی داد و پزشکی بین الملل قبول شد . 
پسر خوب و سالمیه . و بسیار پیگیر و پر تلاش ! حالا یه مقدار سنش داره زیاد میشه و میخواد زوجه اختیار کنه ...
به بابام گفته که دنبال کیس مناسب میگردم و ... امروز صبح بابام داشت دوستای من رو پایین بالا میکرد ببینه کدومشون لیاقتش رو دارن مامانم نیت شوم بابا رو فهمید و گفت بیکاااریا ! پسره کار و باری نداره دانشجوعه خیلی هنر کنه از پس ش
دل کندن معمولا یه اتفاق سخته. مثلا میگن:
دل کندن اگر حادثه ای آسان بود
فرهاد به جای بیستون دل می کند...
کلا دل کندن از همه چی سخته، از خواب صبح، از چیپس و ماست، از شیرینی زبان، از آب استخر! از همه چی. ولی نوع سخت تر دل کندن، دل کندن از اونیه که دیوانه وار عاشقش هستی. مخصوصا اینکه بدونی اون آدم الان با یه نفر دیگه اس. مثلا با خودت میگی، یعنی به اونم میگه خورشیدکِ دیجیتالی...! یا مثلا... کلا هرچی! همه ی اون چیزایی رو که به من میگفته، به اونم میگه؟
اه!
گور
سلام دوستان
خواستم بپرسم شما چند درصد حرف دوست و فامیل رو توی انتخاب همسرتون ناخوداگاه در نظر میگیرید؟، مثلا اینکه شاید از دختر یا پسری خوش تون بیاد ولی بگید مثلا این قدش خیلی بلند یا کوتاهه. فردا عمه و خاله و پسر خاله ممکنه پشت سرم مسخره کنن یا بخندن، یا اصلا برام افت داشته باشه که مثلا زن من از زن پسر عموم خوشگل تر نیست. یا شوهر دختر خاله ام خیلی خوشتیپه ولی پسری که من دوسش دارم هم قد منه و ... .
میخوام یه لحظه صادقانه فکر کنید ببینید واقعا چقدر
اصلا رقیه نه … دختر خودت … یک شب اگر میان کوچه بماند ، چه می شود ؟! مهدی جان … امسال دخترانت روضه خوان محفل ما هستند ‌‌… پ.ن : رقیه های محمد مهدی بر سر پیکر پدر … ?➖➖➖➖➖➖➖?️ ? شهید راه نابودی اسرائیل ? ?➖➖➖➖➖➖➖?️
نوشته دو دختر شهید مهدی لطفی نیاسر برسر پیکر پدر … اولین بار در شهید محمد مهدی لطفی نیاسر. پدیدار شد.
What three lessons do you want your children to learn from you
 تو در هر حالت با ارزشی .اشتباهاتت ،رفتار اشتباه هستن و قابل اصلاحن اما اصل وجودت با ارزشه.
خودت رو دوست داشته باش .مهم ترین آدم کل زندگیت خودتی تو تنها حامی خودت توی تمام لحظه های دنیایی
خودت رو با کسی مقایسه نکن ،برد و باخت مهم نیس اگه از دیروزت بهتری پس برنده ایی.
این سه تا جمله رو یک ساله هر روز به دختر کوچولوی درونم میگم و امیدوارم یه روز باورشون کنه. و هر روز به دخترمم خواهم گفت
آسفالت حیاط مدرسه ای که توش هیئت داریم بشدت خرابه و پسرک ماهم بشدت پرتحرک و مدام در حال دویدن
خیلی مواظبش بودم که زمین نخوره، آخرش یه لحظه که ازش غافل شدم، دوید، رو آسفالتا خورد زمین و بینی و لبش خون شد. 
انقدر ازین اتفاق به هم ریختم که هرکس منو میدید میفهمید یه چیزیمه
بعد هیئت یکی ازم پرسید چی شده؟ علی چش شده؟ 
نتونستم خودمو نگه دارم، بغضم ترکید و زدم زیر گریه
 
من طاقت زمین خوردن بچمو ندارم...
فدای بچه هات اباعبدالله... فدای رقیه ی سه سالت که ه
همین اول بگم به جان خودم من دستم جلو پیشونیم بود برای فرار از تیغ افتاب. اصلا راستش اول دو نفر رو دیدم از پیچ خیابون به دو پیچیدند بعد که دقت کردم دیدم که دو نبود و مشغول هول دادن ماشین بودن. ببین اصلا در تمام عمرم سابقه نداشت چنین جمله ای بگم ولی نمیدونم به خاطر تاثیر خوندن متوالی توییت های خاطرات و ایضا زر زر و ناله های جماعت مدعی مخالفت با نگاه جنسیتی بود که یهو با خودم گفتم حتما راننده ش هم خانمه که چشم چرخوندم سمت شیشه جلو و یه مرد سیبیلو رو
سلام
پسر مورد علاقه م هر ساعت ده تا دختر رو فالو میکنه. یعنی کلا همه ش دختر فالو میکنه. اصلا پسر دنبال نمیکنه توی پیجش. شاید به ندرت. داشتیم برای ازدواج آشنا میشدیم که پیجش رو که چک میکردم کلا دلمو زد. اصلا نمیدونم چی بگم. چرا یه آقایی باید همه ش دختر فالو کنه؟ 
به نظرتون این همه دختر فالو میکنه برای چی میخواد؟، یعنی میتونم فکر کنم فقط نگاه شون میکنه و واسه سرگرمیه؟، یا اینکه اگه فکر کنم خدایی نکرده خانم بازه اشتباه کردم؟، بالاخره میتونم این کا
لیست نامهای زیبای دخترانه شیک و جدید
برای مشاهده اسم های زیبا و شیک دختر قسمت زیر را ببینید:
اسم دختر
قشنگ ترین نام های دختر برای فرزند دختر
اسم دختر شیک با ریشه های مختلف
اسم دختر ترکی شیک
اسم دختر کردی شیک
اسم دختر لری شیک
اسم دختر شیک فارسی
لیست نامهای زیبای دخترانه شیک و جدید
برای مشاهده اسم های زیبا و شیک دختر قسمت زیر را ببینید:
اسم دختر
قشنگ ترین نام های دختر برای فرزند دختر
اسم دختر شیک با ریشه های مختلف
اسم دختر ترکی شیک
اسم دختر کردی شیک
اسم دختر لری شیک
اسم دختر شیک فارسی
گلاب : دوستم اینقدر دختر خوبیه :)))من: خبگلاب : میگه من دوست معمولی هم دارممن به حالت غش کردن نمادینگلاب : عه گوش کن لوس نشومن :الان دوست معمولی داره دختر خوبیه ؟؟گلاب : نه کلی گفتم ، اسمش کمیله، کمیل قاسمیمن : عهههههه ، میشناسم ،کشتی گیرررررهگلاب : نه اصلا فکر کنم فامیلیش یک چیز دیگه باشهو گلاب همچنان در حال حرف زدن  گفتم گلاااااااب من اصلا با کمیل عکس دارم بزار بهت نشون بدم ، بعد سلفی خودم با سر در مسجد کمیل ابن زیاد رو بهش نشون دادم گلاب من : گلا
خودخواهی آنقدرها هم سخت نیست؛کافی است حرف کسی را نشنوی، حال کسی را نفهمی، حس کسی را درک نکنی، ذهنت فقط و فقط به خودت فکر کند و جز راحتی خودت را نخواهد.وقتی در همه چیز و همه حال و همه جا و همه کار، فقط خودت را دیدی - چه خودآگاه و چه ناخودآگاه- خودخواهی.وقتی از خودت نگذشتی برای کسی، وقتی همیشه و در هرجا و در هرحال خودت را در اولویت خواستی و هوای خودت را داشتی و غیر خودت را ندیدی و نفهمیدی، خود خواهی.به همین راحتی!
:: ای باران...از غصه ام آگاهی
 
هوالودود
 
پنجره را باز بگذار. باید عطر خاک باران خورده و موسیقی قطره ها اتاق را پر کند. باید کمی به خودت استراحت بدهی، مثلا دراز بکشی و چشمانت را ببندی و به هیچ چیز جز باران نیندیشی. نه در دل شعر بخوانی نه برای خودت فکر و استدلال کنی و نه در خاطرات غوطه ور شوى. 
 
دل بسپار به عطر بهاری این بارش... بهار دارد مى رسد. این را من نمى گویم...تقویم نمی گوید... شکوفه ها نمی گویند...امشب این قطره های معجزه گر، که هر یکی رزق جوانه ای
:: ای باران...از غصه ام آگاهی
 
هوالودود
 
پنجره را باز بگذار. باید عطر خاک باران خورده و موسیقی قطره ها اتاق را پر کند. باید کمی به خودت استراحت بدهی، مثلا دراز بکشی و چشمانت را ببندی و به هیچ چیز جز باران نیندیشی. نه در دل شعر بخوانی نه برای خودت فکر و استدلال کنی و نه در خاطرات غوطه ور شوى. 
 
دل بسپار به عطر بهاری این بارش... بهار دارد مى رسد. این را من نمى گویم...تقویم نمی گوید... شکوفه ها نمی گویند...امشب این قطره های معجزه گر، که هر یکی رزق جوانه ای
برای هر کاری هر تصمیمی هر معامله ای قبل از انجامش برای خودت بعدش را در ذهنت ترسیم کن به خودت بگو
خوب این کار را هم کردم که چی بشه؟
به خودت جواب سوالت را بده ببین خودت از جوابت قانع میشی خوبیش اینه خودت که به خودت دیگه دروغ نمیگی این خودت خوده واقعیته نه اونیکه در فضای مجازی دوست داری برای بقیه ژستشو بگیری 
این که چی بشه؟یا خوب بعدش چی؟
خیلی کمکت میکنه
دختر عموی 4 ساله م دور ستونی که درست وسط خونه ی پدربزرگم هست میچرخه
میچرخه
میچرخه
میچرخه
 
مادربزرگم بهش میگه نچرخ حالت بد میشه ها
می ایسته
با حالت پرخاشگری به مادربزرگم میگه :
مگه نگفتم هر وقت دلم واسه مامانم تنگ بشه انقدر میچرخم دور این تا غش کنم ؟
خب مامانم رفته پیش خدا و فکر نمیکنم دیگه برگرده
 
 
 
من ... هزار بار میمیرم و زنده میشم
هزار بار تو دلم میشکنم واسه دل تنهای این بچه
و هزار بار به خودم فحش میدم بابت کارهایی که کردم و مامانمو رنجوندم
آقایون میشه بپرسم تا چه حد مادرها و خواهرهاتون و کلا زن های خانواده رو توی تشخیص چهره و کلا ظاهر دختر مورد علاقه تون دخالت میدید؟ تا چه حد از دوستان خودتون نظر میخواید؟
واقعا یعنی نظر دیگران اهمیت داره توی انتخاب شما و یا تغییر نظرتون؟ یعنی موضوع رو به شور میذارید مثلا فلانی خوشگله یا نه و اگه گفتن نه این چیه به درد نمیخوره شما هم قبول میکنید با اینکه دوستش هم داشته باشید؟ این مورد رو دیدم متاسفانه. واقعا چرا بعضی هاتون نظر دیگران رو میخواید
خوبی مستی اینه که میری تو خودت
یه جوری که انگار هیچکس تو این دنیا دور و برت نیست
یه جوری با شجاعت توی جمع تنها میشینی و برات مهم نیس دیگران اصلا کی هستن
میشینی و به خودت رجوع میکنی
به درون خودت
به همون چیزی که خیلیا جرات نکاه کردن بهشو ندارن
وقتی جرات میکنی و میبینیش...
احساس بهتری داری..
نه ترس.. نه نگرانی.. نه خوب نه بد..
فقط حقیقت خالص
 
تا حالا آدمهایی رو دیدید که به خرج بقیه زنده اند....آدمهایی که بدون دیواری که بهش بپیچند بدون چوب قیم نمی تونن بایستن
آدمهایی که توی از خود مایه گذاشتن برای از خود خ ایه نگذاشتن استادند....آدمهایی که حین مایه های زیادی که از خودشون میذارن البته فقط از راه زبون و نه از راههای سخت تر انقدر دور میرن که سر از تملق و لوسی منزجره کننده ای در میارن!
من این جور آدمها رو دیده ام
دیدن که سهله باهاشون زندگی کرده ام
انسانهای فرومایه ای که موقع عمل بسته ترین د
توی کلاس ما یک دختر هست که به خودش اجازه میدهد هر حرفی را به هر کسی بزند 
با من هم چندباری دهن به دهن شده
 هر بار به این نتیجه رسیدم شعور اصلا به سطح تحصیل و پول و قیافه ربطی ندارد
تا حد زیادی به رفتاری که دیدی عقده هایی که درونت جمع شده فرهنگ فضایی که در آن بزرگ شدی و بزرگ تر که میشوی تا حدی به تلاش خودت برای بهتر شدن بستگی دارد 
این دختر روی اعصاب است درست شبیه رفتارهایی که از بقیه هم انتظار میرود اما تلاششان را میکنند کمی با شعور به نظر برسند 
وقتی به این فکر میکنم که قراره یه مدت دیگه بیام آرشیو رو ببینم و بزنم روی "خرداد 98"ذوق میکنم،اصلا فکر کردن به بعدِ خرداد لذت بخشه،نه؟
برخلاف چیزی که همه میگن از تایمی که میرم سرکار بهتر به کارام میرسم و زندگیم جم و جور شده.
چندشب پیش دوسه فصل از کتاب"خودت باش دختر(صورتت رو بشور دختر)"خوندم به نظر جالبه.
فکر کنین سرکار برید و درس بخونین و کتاب هم بخونین و فیلم هم ببینید!در عین بی برنامه بودن با برنامه جلو رفتن.
خفن و غیر قابل پیشبینی.
+امشب یا هر شب
عشق چیه ؟ از کجا میاد ؟ چطور میشه مثلا یه دکمه در خودت به وجود بیاری و غیر فعالش کنی و از دستش راحت شی ؟‌
میشه ادمی بی احساس باشه ؟
میتونه هر روز با یکی باشه ؟
میتونه این چیزارو یاد بگیره ؟
چرا باید آدم اصلا عاشق کسی بشه
دلیلی نداره که
مغرور و تنها مثل یک ارتش یک نفره
نیاز به جواب دادن به کسی هم نداری :) راحت
خیلی صحبت کردیم، از همه چیز گفتم و سعی کردم بدون هیچ نقاب و ملاحظه ای حرفهامو بزنم و ازش بخوام که کمکم کنه، راهنماییم کنه و نذاره این حس وحال بمونه همیشه.
من معمولا آدمی ام که نمیتونه راحت خودشو برای کسی توضیح بده ولی برای استادم سعی کردم و تمام تلاشمو کردم که بتونم خودم باشم و خودم رو توضیح بدم، چون به کمکش احتیاج داشتم
فکر میکردم حالا میگه تو خیلی کار داری یا حتی فلان اختلال رو داری، چون طبق تشخیص های خودم حس کردم دارم کم کمOCDمیشم.
ولی جالبه
امروز طاهره میگفت یه نفر توی اینستاگرام پرسیده که اگه میخواستن فیلم بسازن از شما، دوست داشتید اسمش چی باشه؟بهم گفت جواب تو چیه؟ درحالی که داشتم نیمچه‌آرایشی میکردم تا برم سرکار گفتم: نمیدونم، مثلا "مهدیه"گفت جواب بقیه دختر یخی، دختری در تاریکی و از این قبیل بودبنظرتون قشنگه؟ ینی چی آخهاصلا چرا یکی دیگه باید فیلم آدم رو بسازه؟
سلام
من دختری ٢٣ ساله هستم و دانشجو، یه چند موردی پیشنهاد داشتم تو دانشگاه ولی یه مشکل بزرگی دارم و اون اینه که اصلا دید خوبی نسبت به مردها ندارم اصلا، فکر میکنم وقتی به یکی از خواستگارهام مثلا جواب مثبت بدم، بَعْدِ یه مدت اون آدم ازم سرد میشه دیگه دوستم نداره.
حس میکنم مردها این طوری هستند که تا وقتی دختر خانوم جواب مثبت نده بهشون، براشون جذابیت داره و دوستش دارن، همین که جواب مثبت بده و یه مدت با هم باشن ازش سرد میشه و خسته میشه، فکر میکنم
خب فعلا نمیخوام روی عنوان چیزی بذارم خب.
 
اینکه با یه نفر از اون سر دنیا رفیق باشی چیز خوب و عجیبیه.
واقعا باحال و تجربه جالبیه.
و اینکه احساسات انسانی گاهی اوقات عجیبن واقعا.
مخصوصا وقتی مثل من تجربه تون تو کار با پسرای مختلف زیاد نباشه. یا نمیدونم چی.
نمیدونی رفیقشی؟ دوستشی؟ تا چه حد اجازه داری جلو بری تو روابط؟ اصن یارو رفیق بازه ایا؟ دختر بازه؟
....
هیچ کدوم مهم نیست و باید حذف بشه. فقط و فقط خودت .
رو خودت تمرکز کن. توسعه فردی خودت.
شب بخیر
 
سلام
میخواستم بدونم پسرها وقتی با دختری شوخی میکنن عموما این شوخی کردن شون برای چیه؟، معمولا هدف خاصی از شوخی کردن شون دارن؟، اصلا چه جور پسرهایی شوخی میکنن با دختر و حرف مثلا خنده دار میزنن؟
راستش یکی دو بار کنار پسر مورد علاقه م که نشسته بودم شوخی میکرد و شوخیش به نظرم اصلا خوب نبود و حتی خوشم نیومد و دلخور هم شدم. ولی چیزی نگفتم دیگه. به نظرتون عمدی شوخی کرده که منو برنجونه یا نه منظوری نداشته؟، البته شوخی بد نه ها. منظورم این نیستش. مثلا یه
والا تجربه نشون داد به ما پسرا هم کمتر از دخترا پیچیده نیستن.
بهترین شون تو شغلشون عالین و ممکنه حتی نذارن شما یه صندلی جابجا کنین.
نمونه ش هم همون آدم بی مزه که قبلا گفتم.
و بعد خب شما میگین واووو چه جنتلمن. ولی وقتی تو رابطه میرین میبینین که اش دهن سوزی هم نیستن و مث سگ پاچه میگیرن.
این کامی ۱۰۰۰۰ تا دختر دنبالشن. با همشون هم اوکیه.
کلا با همه اوکیه
 
و من اگه اگه بخوام وارد رابطه بشم و این غلطو بکنم گور خودمو کندم.
بچه ها یه نظر سنجی میخوام بذارم
دانلود کتاب شرمنده نباش دختر اثر ریچل هالیس PDF
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب صوتی شرمنده نباش دختر: یک برنامه بدون شرمساری برای رسیدن به اهداف نوشته‌ی ریچل هالیس ، یکی از پرفروش‌ترین آثار نیویورک تایمز در سال 2019 است که به ...
دانلود pdf کتاب شرمنده نباش دختر ریچل هالیس | ایران پیپرiran-paper.ir › tag › دانلود-pdf-کتاب-شرمنده-نباش-دخ...دانلود کتاب شرمنده نباش دختر نوشته ریچل هالیس کتاب شرمنده نباش دختر: یک برنامه بدون شرمساری برای رسیدن به اهداف
هنوزم جهالت گذشته ها ، تو وجود بعضی ادما هست که برا پسر ارزش بیشتری قائلن ... پیامبر ما ، شما بهتر از هر کسی میدونی چه دردیه فرق گذاشتن بین دختر و پسر ، خودت برای شفای مطهره ی ما دعا کن... :"...
  از این ... آبی برای این دختر گرم نمیشه حالا حالا باید درد بکشه... + خدایا دخترو ب کیا میدی یکی دخترو رو سرش میزاره یکی هم اینطور...
 
 
کاش مداح های روضه ها یاد بگیرند که برای پر شور نشون دادن روضه هاشون الکی اسم مادر یا پدر رو وسط نکشن !!
مثلا میاد میگه :
اونایی که مامانشون پیش شون نیست ! اونایی که نازتون دیگه خریدار نداره ! یه مادر بود نازتون رو میخرید / یه پدر بود میخرید 
الان میفهمین بی مادر و  بی پدر بودن چه دردیه و بهمان و بیسانه :|
یا درد بی مادری و بی پدری رو حس نکردی !! یا خیلی بی رحمی هر بار اشک یه جماعت عزادار
حسین رو به خاطر این مورد نه عزاداری حسینی در میاری !! ( بماند من
موقع تقسیم قمقمه‌ها، آبی‌اش افتاد به من. هربار که آبش کردم به هوای این و آن بود. امروز برای اولین بار برای قرص‌های خودم بود که وقت خوردنشان درست وسط کلاس بود. قرص را که خوردم، حواسم جمع نوشته روی قمقمه شد: بهترین خودت باش! جمله من بود. مال این روزهای من. انگار اصلا خود خدا گفته باشد روی قمقمه بنویسند برای احوالات این ایام من. که خوش اخلاق بودن برایم کمی سخت شده. که لبخند روی لبهایم کمتر از همیشه شده. بهترین_خودت؛ یعنی نه در مقایسه با دیگران با ش
زندگی پولداری چه طعمی می تونه باشه؟
اینکه پول خودت باشه ها. پول پدر و مادر خودت یا پدر و مادر همسرت نباشه.
که مثلا یک عمری کار کرده باشن و حالا بدن تو بخوری. اینطوری اصلا خوشایند نیست...
نه.
پولی که خودت تلاش کرده باشی، اما خلاصه بهش رسیده باشی.
مثلا حالتی که میری فروشگاه و اصلا برات مهم نباشه چند بسته پنیر هیجان انگیز جدید بیشتر ورداشتی. یا برای برداشتن 5 سبد خرید، هی پشت اجناس رو چک نکنی قیمتشون چقدره.
میری لباس بخری و میتونی بقیه ی تیکه های ستش
وقتی به این فکر میکنم که قراره یه مدت دیگه بیام آرشیو رو ببینم و بزنم روی "خرداد 98"ذوق میکنم،اصلا فکر کردن به بعدِ خرداد لذت بخشه،نه؟برخلاف چیزی که همه میگن از تایمی که میرم سرکار بهتر به کارام میرسم و زندگیم جم و جور شده.
چندشب پیش دوسه فصل از کتاب"خودت باش دختر(صورتت رو بشور دختر)"خوندم به نظر کمک کننده س فقط زمانی که یادم میاد این کتاب رو ف.ح بهم هدیه داده بهم میریزم و عصبی میشم.
فکر کنین سرکار برید و درس بخونین و کتاب هم بخونین و فیلم هم ببینی
به نظر من،
ادم پیر،
باید یا وردست و دور و بر خانواده ش باشه،
یا بلاخره اقوامش،
یا در بدترین حالت با اینکه من ازین متنفرم، ولی باز هم زبانی با افراد سالمند مثل خودش توی این کشور که به همه تسهیلات میده و امکانات (سیتیزن ها) خیلی بهتر از بودن با غریبه هاست.
 
پیرمرد هفتاد و پنج یا هشتاد ساله (دو تا داریم دور و برمون در دو خانه مختلف)، وقت هم خونه ای شدن با بقیه، عاشق دخترای بقیه شدن (اونم حتی دوست دخترای بقیه) و از صبح تا شب پشت دوست پسرای بقیه غیبت کر
درسته که زبانم خوب نیست، درسته که درس غیردوست‌داشتنی دبیرستان و دانشگاهم بوده، درسته که برای اولین و آخرین بار، دو سال پیش، نصف یک ترم رفتم کلاس زبان، درسته که تو این دو سال بجز فکر کردن به کلاس زبان، هیچ کار دیگه‌ای در این مورد نکردم، درسته که همین الان یهویی قرار شد تعیین سطح بدم، اما واقعا انقدم پرت نیستم دیگه. بهم میگه با زبان آشنایی، ولی خب نمی‌تونی از he و she و اینا استفاده کنی :||| :/// :\\\ :|||
خب من سعی کردم جوابا رو خلاصه کنم. پرسید اسم براد
. زیاد میخوابم بد میخوام اعصابم خورده! خوشم نمیاد اینجوری باشم اصلا. اه
 دارم
کتاب خودت باش دختر رو میخوندم. هنوز پنج فصلشو خوندم و احساس میکنم ک
خیلی روم تاثیر گذاشته.حس بهتری دارم نسبت ب خودم و اعتماد بنفسم بالاتر
رفته. انگار خودمو بیشتر دوس دارم.برای خودم احترام بیشتری قائلم. هرچند با
اون مورد خواب م مشکل دارم اون قضیه ش جداس
و آره. الان باید از خسرو و حسین و بابابرقی و ممدآقا و الفی که اسم کوچیکشو نمیدونم و دیگران حرف میزدم. باید میومدم و ماجراهای زیادی رو اینجا تعریف میکردم؛ ولی اونقدر استرس بر من غلبه کرده که حتی نمیتونم بیشتر از یه خط تایپ کنم. یه خط تایپ میکنم و سایت سنجش رو رفرش میکنم. میرم آب میخورم و برمیگردم سایت سنجشو رفرش میکنم. وسطش به خودم نهیب میزنم که چته دختر؟ همه چی مگه مثل روز واسه ت روشن نیست؟ ندا میاد که کاش فقط خودت بودی. کاش اصلا قرار نبود رتبه ت
سه شب است که نمی‌توانم درست و حسابی بخوابم. خوانده بودم که وقتی خوابت نمی‌برد، در خواب کس دیگری بیداری. یعنی رفته‌ای در خواب یک بنده‌خدایی.کابوس یا رویایش شده‌ای. 
سه شب است که کابوس یا رویای کسی شده‌ام. 
دلم می‌خواهد که این سه شب در خواب تو بیدار بوده‌ باشم. 
دقیق‌تر بگویم دلم می‌خواهد این سه شب را رویای تو بوده باشم. 
مثلا با یک لبخند در خوابت بر بالینت بیدار بوده‌ام و تو را نوازش می‌کرده‌ام. 
یا مثلا کنارت بیدار نشسته بوده‌ام و یک ق
هرصبح که با چشمان نیمه‌باز روی علامت پاورِ یک قاچِ سبزرنگ کیوی کلیک می‌کنم و بعد، زنبورهای کوچک به پرواز در می‌آیند و علامت پرچم استرالیا یا اوکراین و برزیل و آرژانتین در گوشه‌ی سمت چپ صفحه‌ام می‌افتد و وارد دنیای تلگرام می‌شوم، از مامان چندتا پیام پشت‌سر هم برایم می‌آید. مامان هرروز برایم از کانال‌های پزشکی ای که دارد، آخرین تحقیقات و یافته‌های دانشمندان در مورد "صبحانه نخوردن" را می‌فرستد. مثلا اینکه صبحانه نخوردن باعث ضعف و خست
«خودت باش» کلیشه‌ای‌ترین جمله ممکن برای نوشتن یک پست در وبلاگی تازه تاسیس! ولی احساس کردم شروع کردن دوبارۀ وبلاگ‌نویسی‌ام با این جمله می‌تونه مفید باشه. می‌دونم که خیلی از شروع کردن‌هام به این خاطر به تموم شدن ختم نشدند که خودم نبودم! این من نبودم که کار رو انجام می‌دادم، قسمتی از من بود که اصلا صلاح بقیه قسمت‌ها براش مهم نبود، منِ کمالگرایی بود که می‌خواست هرکاری رو به بهترین شکل انجام بده و اگه اینطور نمی‌شد من رو برای شروع اون کار
انقدر بدم میاد به بعضیها که سالگرد ازدواج یا کلا ازدواج و نامزدی و ... شون رو تبریک میگی در جواب میگن : ایشالله روزی خودت :|واقعا با خودشون چی فکر میکنن همچین جوابی میدن؟
شاید اصلا طرف نخواد ازدواج کنه یا هزار تا دلیل دیگه.
نگید آقا نگید...زشته
برای داشتن یک زندگی آرامو پر از عشق؛اول عاشق خودت شو،خودت را تماشا کن،برای خودت شعر بنویس،خودت را ستایش کن ...عاشق خودت که شدی؛یاد می گیری آدمِ درستی را برای عاشقی انتخاب کنی،عاشق خودت که باشی دیگر عاشق کسی که فقط عذابت میدهد نمیشوی،عاشق خودت که باشی آنی را انتخاب میکنی که آغوشش امنیت و لبخندش آرامش است،دوستت دارد و به تو احترام می گذارد ...اگر از زندگی عشق میخواهی،اگر از آدم زندگی ات عشق میخواهی،اول باید عاشق خودت بشویتا به جهان بگویی؛این
یه پسری هست خیلی خفن...اقا...مدیر...پر انرژی...باهوش...باشعور...مهربون...دنیا دیده...پولدار...
اصلا جامع الخصال....
این پسر یه دوست دختر داره که امریکاست و سالهای ساله که با همن به قصد ازدواج و خانواده هاشونم کلی دوست شدن با هم و ...
حالا یه دختری داریم که دوست پسر نداره و شدیدا زیرکه و دنبال یه دوست پسر خفن...
این دختر تمام مدت به اسم دوست توی دست و پای این پسره است و مثلا باهاش درس میخونه و ....
چند روز پیش هم چند تایی با همکلاسیاشون رفتن کشور دختره گردش...
ا
رسیدی به روز سوم...
تا همینجاشو خوب اومدی.. امروز روز سختیه.. خیلی سخت..
جزو روزاییه که حالت اصلا خوب نیس ولی یبار هیچکی رو نمیکشه..
تو حالت خوبه و میتونی.. بهترینا از آن تو هست.. حتی اگه قرار باشه با انرژی زیاد گذاشتن، آخر روز رو به موت شی اشکال نداره.
یه روز هزار روز نمیشه.. امروزتم پر از حسای خوب و مثبت برات خواهد بود..
تو از خودت راضی هستی و این دنیا دنیا ارزش داره..
قول دادی هر وقت خواستی کم کاری کن به خودت یادآور شی ارزش تو این نیست دختر!
حالا که داری میری شمال 
چندتا نکته بهت بگم
اینکه همه ی محل عصا قورت داده ان به خودت نگیر
محل نذار بهشون، قیافه بگیر برای تک تکشون
برای احوالپرسی اصلا پیش قدم نشو اومدن سمتت برو سمتشون گرم گرفتن گرم بگیر دست دادن دست بده 
زیاد نخند
زیاد حرف نزن
اینکه مادر شوهرت نمیتونه راه بره و برای خرید خونه خودش میره به تو اصلا ربط نداره
دلت براش نسوزه خودش همینجوری بار اوردتشون
آب شدن یه زن و میبینی و دلت براش میسوزه باید ریحانه باشه! 
به دررررررک خو به در
آقای ر  چند وقتی هست از زندگیم حذف شده و رفته تو کون خر. خدارو شکربلاکش کردم.
مردای ایرانی فقط به بهانه آشنا بودن یه اسمی رو خودشون و رابطه میذارن که راحت تر بکن بکن راه بندازن. مثلا مث آقای ر بگن که دخترم ما پدر و دختر هستیم!
بابا های واقعی ایرانی اصن توجه خاصی به دخترشون ندارن مگه اینکه دختر وابسته باشه.
خیلی راحتترن که دخترشون رو چند وقت نبینن که خدایی نکرده خرج و مخارج شون بالا نره و دختر ازشون پول بخواد.
بابا ها خودشون دیگه بابا نیستن. این ع
امشب دخترم اومد پیشم نشست و گفت مامان بیا باهم گپ بزنیم:)) کلا خیلی این حرف را میزنه و با اینکه خودش شخصتیا کم حرفه اما از صحبت کردن با من لذت میبره و میگه دوست دارم با هام حرف میزنی:) حالا حرفهایی هم که باهاش میزنم بیشتر حرفهای انگیزشی هست! مثلا در مورد اراده داشتن، پشتکار داشتن، جسارت داشتن و استقلال شخصی و از این جور چیزها و بینشون هم از داستانهای بعضا مولانا یا چیزههای دیگه ای که شنیده یا خونده ام تعریف میکنم.
امشب فکر کردم ابتکار بخرج بدهم
سلام مادر جانم...بهترین همدم و مرهمکه مقامت بلند استاما برای ما بنده های سیاه سوخته همارزش قائلی...اصلا گاهی خودت پا پیش میگذاریو دست دل لجبازم را می‌گیریمی‌کشی تا آغوشت...و من یکباره غرق نور می‌شوم...آن لحظه هایی که تنهای تنها میشومو دوست دارم هیچکس صدای قلبم را نشنود...مادراز شما چه پنهاندیشببه اندازه تمام روزهایی که گریه نکرده بودمآرام شدم.دیشبحال همان دختر بچه ی ساده ای را داشتم که هرگاه دلش میگرفت، هیچکس را نمیخواستمی‌رفت توی کمدزانوه
بنده در تمام مراحل زندگیم در ارتباطم با آدمها ته تهش به این نتیجه میرسم که از ماست که بر ماستکافیه هر چی به سرم میاد برگردم یکم گذشته رو مرور کنم
حتی جایی هم که احساس میکنم تقصیر من نبوده مثلا میبینم اره خودم زیادی باهاش خوب تا کردم! اونم پررو شده!
ولی وقتی خودت میزنی خرابش میکنی ، قطعا خودت هم میتونی درستش کنی!
جای نگرانی نیست
آنه؟ حرف بزن، از حرف زدن نترس؛ آنه فیلم زندگی کدویی منو یادته که هنو، میدونی به چی فکر کردی، چه روزایی که میتونستی توشون زندگی کنی ولی اینکارو نکردی، واقعا چرا دختر؟ چرا آنه ماری؟ تو باید سعی کنی خوشی رو بسازی، دقیقا تو لحظه ای که هستی بسازیش، شخصیتارو یادت بیاد؛ شخصیت تو کدومه؟ کدوم یکیشونی؟ آنه سعی کن با درونت زندگی کنی، با درونت زندگی کن دختر، به بیرون وابسته نباش، وابسته ی درونت باش، اونوقته که هرجا باشی یا تو هر شرایطی باشی اونوقت دنیا
مینویسم اینجا ،
میخوام با امام زمانم صحبت کنم ، 
یه صحبت خصوصی .
آقا من اصلا نمیدونم چم شده ، اصلا اصلا اصلا.
یعنی اصلا نمیفهمم چه اتفاقی افتاد که من تونستم برم‌این همه فیلم ببینم ، این همه کار بکنم ، آقا واقعا من اینجوری نبودم ، آقا خودت میدونی ، من عهد بسته بودم تا یه سری جاها هم تونستم مطابق عهدم پیش برم، ولی یهو اصلا نمیدونم چی شد.
خب حالا که کار از کار گذشته،  من واااقعا پشیمانم این‌رو میتونی حس کنی خودت آقا،  به خدا بگو که من چقد پشیمونم.
 
دلبری کن برای خودت جانم .یک روز هم برای خودت باش .برای خودت آواز بخوان .قربان صدقه خودت برو .حواست به جزئیات خودت باشد .چقدر خودت را بلدی ؟!حال و احوال افکارت چطور است ؟دلت هوای چه کسی را کرده ؟خوب من ؛ کمی برای خودت وقت بگذار .غم ها و کینه هایت را بنویس و تا جایی که ممکن است ریز ریز کن!حیف است خودت را در گیر این همه احساسات بی نتیجه کنی .تا کی چشم هایت آرامش را کم داشته باشند ؟کمی خودت را بلد باش .مهربان باش با خودت .تو باید تکیه گاه امنی برای خود
یکی از بدترین چیزها تو زندگی می‌تونه این باشه که تو نتونی خودت باشی. یا خودت بودن رو بد بدونی، یا از خودت بودن خجالت بکشی، اما از اون‌طرف هم هرچقدر با خودت کلنجار میری بازم نتونی با نیت الهی و خالصانه "خودت" رو مخفی کنی و به آدم خوبه‌ی ماجرا تبدیل بشی!
مثلا من نمیتونم به بچه‌ی کسی که هیچوقت حتی پنج هزارتومن به بچه‌م عیدی نداده، ده سال متوالی بیست هزارتومن عیدی بدم! نمیتونم چشمامو ببندم و فی سبیل‌الله عیدی بدم! بعد خیلی از خودم بدم میاد که اه
عید های شعبان یک ته مایه ی غربتی درونش نهفته است. یعنی هر چه هم سعی کنی شادباشی و بخندی باز از  ته دلت نمی‌توانی شاد باشی.
مثلا همین ولادت ارباب اصلا نمی‌توانم درک کنم که با اسم ارباب کف می‌زنند و دست می‌زنند... یا مثلا همین امشب شب ولادت جوان ارباب، که تمام تلاشت را می‌کنی که فکر نکنی به .....
ولی درد ناکترین ولادت‌ش نیمه‌اش است...اصلا مگر می‌شود...شب تولد پدر را بدون پدر جشن گرفت... مثلا میشود تصور کرد بابا زندان باشد بعد همه دور هم بگوییم و بخ
یه وقتایی هست با خودت می شینی، تنهایی، نه بلند ترین جای شهر و یه جایی که خیلی واسه تنهایی خوبه، یه وقتایی با خودت میشینی، تنهایی، گوشه مغزت، با خودت حرف میزنی، بعد داد میزنی، سکوت میکنی، با خودت فکر میکنی، فکر فکر فکر، همش بیخوده، اصلا من چرا زندم؟ چرا دارم نفس میکشم؟ چرا امروز شکل فردا و پس فردا شکل امروز؟ چرا همش من؟ یه بار با خودت فکر کردی؟
اونجاست که تو دیگه تنها نیستی. اونجا تویی و اون چاقویی که خون ازش چکه می کنه. خون مغزت.
زندگی به یه جایی میرسه که دیگه حوصله طفره رفتن، مراعات نمودن و وانمود کردن رو نداری... اونجاست که فکر میکنی واقعا اصلا لازم بود یه چیزایی رو هی دید و ناراحت شد، ولی انقدر تحمل کرد که به حتی بالاتر از اینجات برسه؟!! اصلا لازم بود هی از این مسیر غلط رد بشی و بگی درست میشه، بگی همه‌جا همین طوره و غیره...اونجاست که پاک‌کنت رو برمیداری و با خودت، آدما و اشیا صادق تر میشی... اونجاست که میگی باید اون جمله ی «پنج شنبه های بیمار» رو از قفسه کتاب خوابگاه پا
من؟ دختر بی اراده ی این داستانم. اگر پاک شوم، مرا می بخشی؟ فقط لازم است این را بدانم که خیالم راحت باشد که راهی هست. وقت هایی که از کلاس بچه ها دارم می روم سمت دفتر، وقت هایی که در جلسه وقت نماز می شود، وقت هایی که منتظر اسنپ جلوی در خانه ایستاده ام، شب ها که می خواهم بخوابم، از تو می پرسم: آیا هنوز هم می شود کاری برای زندگی ام کرد؟ من؟ من دختر نشانه ها بودم! من دختر آیه ها بودم! من دختر مشهد آذر 97 بودم! من دختر باور داشتن بودم. دختر دانستن اینکه کسی
در زمان های قدیم یک دختر از روی اسب می افتد و باسنش ( لگنش ) از جایش درمی‌رود. پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش می‌برد، دختر اجازه نمی‌دهد کسی دست به باسنش بزند ؛ هر چه به دختر میگویند حکیم بخاطر شغل و طبابتی که میکنند محرم بیمارانشان هستند اما دختر زیر بار نمی رود و نمی‌گذارد کسی دست به باسنش بزند.
به ناچار دختر هر روز ضعیف تر و ناتوان‌تر میشود.
ادامه مطلب
من؟ دختر بی اراده ی این داستانم. اگر پاک شوم، مرا می بخشی؟ فقط لازم است این را بدانم که خیالم راحت باشد که راهی هست. وقت هایی که از کلاس بچه ها دارم می روم سمت دفتر، وقت هایی که در جلسه وقت نماز می شود، وقت هایی که منتظر اسنپ جلوی در خانه ایستاده ام، شب ها که می خواهم بخوابم، از تو می پرسم: آیا هنوز هم می شود کاری برای زندگی ام کرد؟ من؟ من دختر نشانه ها بودم! من دختر آیه ها بودم! من دختر مشهد آذر 97 بودم! من دختر باور داشتن بودم. دختر دانستن اینکه کسی
نمیدونم الان باید این متن رو بنویسم یانه.
اصن نمیدونم نوشتنش درسته یا نه.
وقتایی که دیر وقت با هم چت میکردیم اینجوری میگذشت.: آقای دکتر که بابا صداش میکردم یا میگفت چرا تااینوقت شب بیداری؟!! برو بخواب تا نیومدم بخورمت! عکس یه ببر هم میفرستاد!
یا میگفت خوابم میاد یه عکس از خودت بده ببینم اگه نداری اسکلم نکن میرم بخوابم!
یا وقتی میومدیم صحبت کنیم تا خوابمون ببره همیشه اون زودتر بیهوش میشد!
میگفتش دختر من از اون بچه هاییه که مثلا بابا  میاد بخوابو
دیروز در برنامه کلاس مجردهای شبکه خبر، پرسش و پاسخی صورت گرفت که برای من جالب بود و آنقدری که یادم می‌آید، دختر خانمی پرسید که ارتباطمان با بچه‌های فامیل به چه نحوی باید باشد؟ گفتند: «سلام خاله. سلام عمو. چطوری؟...» دختر دوباره پرسید: رابطه خوب چطور؟
جواب آمد: «مگر شما امور تربیتی فامیلی؟!» دختر گفت: « نه خب، ولی هم بتوانیم مثلا به بچه‌ها کمک درسی برسانیم، هم احتراممان حفظ شود». گفتند: «هزینه دریافت می‌کنید؟» گفت خیر. گفتند: «نکنید این کار را
از یه جایی به بعد ,که می بینی هر قدر خوبی ,قدرت دونسته نمیشه ,عوض میشی! وابستگیتو میذاری کنار و میچسبی به خودت ,به زندگیت ,درس و دانشگاهت  و خوشی هات ! تازه میببنی عههه اون پسره انقدر هم مهم نبود,میشه درس خوند ,خوابید ,رقصید ,آواز خوند حتی اگر قبول کنی خوشبختی دیگه واست تعریفی نداره! باز اوضاع روبه راه تر میشه... . اون پسر هم برمیگرده دوباره ادعای عاشقی میکنه باز میخواد که باهات ادامه بده ,اما تو چی?!? دیگه اون دختر ساده لوح و زود باور نیستی! ناز میکن
دیوونه.... دیوونه ..... دیوونه
 
یذره به فکر خودت باش احمق
 
زنگ عربی نفهمیدم چی شد اصلا... دو سه بارم اخطار گرفتم
 
چرا قرصاتو نخورده بودی
 
عذاب وجدان داشتم که چرا انقدر اذیتت کردم
 
یه ساعت و نیم تمام فقط ذکر میگفتم... خانوم «ر» هم فهمید حالم چندان خوش نیست
 
+فقط میتونم بگم خداروشکر که از اون حالت در اومدی... از چهرت مشخص بود اون لبخندو الکی و بزور میزدی... حس میکنم بهتره بهت پیام ندم
++ دیوونه شدم اصلا... الکی مثلا تو اینجا رو میبینی.... هه
یکی از بدترین چیزها تو زندگی می‌تونه این باشه که تو نتونی خودت باشی. یا خودت بودن رو بد بدونی، یا از خودت بودن خجالت بکشی، اما از اون‌طرف هم هرچقدر با خودت کلنجار میری بازم نتونی با نیت الهی و خالصانه "خودت" رو مخفی کنی و به آدم خوبه‌ی ماجرا تبدیل بشی!
مثلا من نمیتونم به بچه‌ی کسی که هیچوقت حتی پنج هزارتومن به بچه‌م عیدی نداده، ده سال متوالی بیست هزارتومن عیدی بدم! نمیتونم چشمامو ببندم و فی سبیل‌الله عیدی بدم! بعد خیلی از خودم بدم میاد که اه
سلام با یک دختر آشنا شدم و با خانواده رفتیم برایه ادامه کارها دختر 5 سال از من کوچک تر است من 23 سالمه و قد 140 سانتی متر هست که نزدیک 40 سانتیمتر من بلند ترم و شکل صورتی اش مادرم پسند نکرده ریز و کوچک است حالا مادرم مخالفت می کند می گوید خودت پشیمان می شوی در آینده من هم بخاطر اخلاق خیلی خوب و مهربانی زیاده که دختر دارد خیلی برام مهمه حالا دو دل ماندم یکی دخترخاله هام دید ما رو باهم گفت که من خیلی سر تر هستم ازش خانواده اش اصلا سخت گیر نیستن و با همه
سلام
میخوام بدونم دختر پاک چطوری با دیگران ارتباط برقرار میکنه؟
مگه اسلام نگفته باید مقابل نامحرم مغرور باشه، پس چطوری با پسر خاله ش احوال پرسی میکنه؟،  یعنی بهش سلام نمیده؟، یا به حرف های خنده دار پسر خاله ش تو جمع نمی خنده؟، اگه میخنده مرتکب گناه نمیشه؟، نمیگه شاید مهرم به دلش بیافته؟
یا مثلا بیرون، پسرها میگن از دخترهای خشک خوش شون نمیاد. یعنی دختر به هر پسری که از راه رسید باید لبخند بزنه؟، بعد بهش میشه گفت دختر پاک؟
یا تو خواستگاری بخو
خب داریم به ایام عید نزدیک میشیم 
یه زمانی نزدیکای عید خیلی عطر و بوی خوبی داشت و قشنگ حس میکردیم عید داره میاد 
ولی الان با این همه حجم مشکلات و استرس عید هم شده فقط یه مشکل نه یک حال خوب!
خدا رو شکر سوم همسر ماموریت داره و منم چهارم عید همایش دارم و فقط دو روز از عید رو مجبوریم تو جمع فامیل باشیم که مدام میخوان بپرسن: 
خب بچه دار نشدید؟ نمیشید؟
خونه نخریدید؟
چقد حقوق میگیری؟
کار جدیدت دارمد داره؟
داداشت زن نمیگیره؟
من هیچ وقت یادم نمیاد از هی
سلام
از یه جایی به بعد
از یه سنی به بعد
دیگه برا خودت نیستی!
دیگه برا خودت زندگی نمیکنی!
دیگه دنبال ارزوهای خودت نیستی!
دیگه دغدغه خودت رو نداری!
خنده های یکی دیگه خوشحالت میکنه
گریه های یکی دیگه غمگینت میکنه
از یه جایی به بعد
رنگ همه چی عوض میشه
دقیقا از همون جایی که یه فرشته کوچولو بهت میگه بااابااا...

+
به بهونه تولد دختر ارشدم حنانه خانوم :)


++
این بالا رفتن عدد شمع روی کیک ها
بیشتر منو میترسونه :)
+++
ان شالله عاقبت بخیر بشن و بدرد اسلام و مملکت
سلام
به شخصه به روز دختر هیچگونه اعتقادی ندارم، محدودیت، ممنوعیت، اینکارو بکن، اونکار رو نکن، موتور سوار نشو، دوچرخه سوار نشو، حق استادیوم رفتن نداری، حق بدون اجازه ازدواج کردن نداری، حق انتخاب پوشش نداری و تازه  اینا برای جامعه است، جامعه ای که پسری رو تربیت میکنه تا به دخترش به خواهرش بگه حق نداری از خونه بری بیرون، حق نداری با دوستات رفت و آمد داشته باشی، حق نداری دیر بیای خونه ... واقعا روز این دختر مبارکه؟ البته که روز دختر برای اونایی
من امشب دختر غمگینی هستم که برای اولین بار بازی روی گوشیش نصب کرده و ساعتها نشسته به بازی...
دختر غمگینی که نمیدونه خوشبخته یا نه؟
دختر غمگینی که نمیدونه عشق توی قلبش هست یا نه؟
موفق هست یا نه؟
زیر پاش مهم هست یا نه؟
تو روابط اجتماعیش موفق هست یا نه؟
دختر غمگینی که اینقدر دور بوده و اینقدر محکم به نظر رسیده که روزهاست مادرش بهش زنگ نزده....
دختری که توی این روزای بهار هیچ حس درس خوندن نداره...به خودش میگه بیش از ۲۰ سال درس و کارت در صدر افکار و دغد
خواهرم یکی از کساییه که خیلی خوب بلده تمام انرژی روانیمو بکشه (الان پدرمم با این غلضت قادر به انجامش نیست).عین آب خوردن این کار رو میکنه. مثلا هر بار موهامو رنگ میکنم میگه خودت نمیتونی و برام رنگ میزاره و اون وسطا هی میگه پیر زن بالاخره پیر شدی .پیر شدی ولی هنوز مجردی!! اینو با خنده و شوخی میگه ها... و من از رنگ مو متنفرررم.
یا مثلا میخواد موهامو کوتاه کنه میگه آره اگه پول داده بودی و مش کرده بودی یا کراتین الان قدر میدونستی! اصلا مش و کراتین موهام
خب، دختر پشتیه. 
دختر خوبیه. 
شاید بهتر باشه بهش یه اسم بدم... خانوم الف؟ خوبه فکر کنم.
آره، خانوم الف از اول سال پشت سر من می‌شینه. 
یادتونه؟ همونی که گفتم عاشق محسن ابراهیم‌زاده‌ست.
اولا فکر می‌کردم شوخیه، ولی این بشر جدا و حقیقتا عاشقشه. 
بچه‌ها هم نقطه ضعفشو می‌دونن، اذیتش می‌کنن. عصبانی می‌شه اگه جلوش بگن محسن. یه بار کلی سرش داد زد که مگه فامیلته یا چیزی که این‌جوری صداش می‌کنی؟ بگو آقای ابراهیم‌زاده! به خدا فکر می‌کردم شوخیه، اما
یکی دیگه از چیزایی که به تازگی متوجه بیخود بودنش شدم اینه که خودتو در موقعیتی تصور کنی که هنوز گرفتارش نشدی.
مثلا شنیدین میگن اگه برای دیدن کسی استرس داری، خودتو تو اون موقعیت تصور کن، به سوال جوابای احتمالی فکر کن و خودتو آماده کن و اینا، از استرست کم میشه؛ مضخرف‌ترین چیزه.
یکی اینکه اصلا کلا این عمل تصور موقعیت‌ها و حالتای احتمالی چرت محضه؛ چطور آخه؟ مگه مصاحبه کاریه که چارت پیشامدا ثابت باشه! هر چند تو بعضی مصاحبه‌های کاریم میری می‌بین
ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺯ ﺴﺮ ﺮﺳﺪ : ﺁﺎ ﻣﻦ ﻧﺰ ﻮﻥ ﻣﺎﻩ ﺯﺒﺎﻢ ؟
ﺴﺮ ﻔﺖ : ﻧﻪ ، ﻧﺴﺘ 
ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﻧﺎﻫ ﻣﻀﻄﺮﺏ ﺮﺳﺪ : ﺁﺎ ﺣﺎﺿﺮ ﺗﻪ ﺍ ﺍﺯ ﻗﻠﺒﺖ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫ ؟
ﺴﺮ ﺧﻨﺪﺪ ﻭ ﻔﺖ : ﻧﻪ ، ﻧﻤﺪﻫﻢ 
ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﺮﻪ ﺮﺳﺪ : ﺁﺎ ﺩﺭ ﻫﻨﺎﻡ ﺟﺪﺍ ﺮﻪ ﺧﻮﺍﻫ ﺮﺩ ؟
ﺴﺮ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻔﺖ : ﻧﻪ ، ﻧﻤﻨﻢ 
ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﺩﻟ ﺷﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺟﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟ ﻪ ﻗﻄﺮﻩ ﻫﺎ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﺍﺷ ﺸﻤﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﺮﺩ 
ﺍﻣﺎ ﺴﺮ ﺩﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﺮﻓﺖ ، ﺩﺭ ﺸﻤﺎﻧﺶ ﺧﺮ
امشب نامزد دختر خاله براش تولد گرفت. (الکی مثلا دختر خالم سورپرایز شد!) منم دعوت بودم. حس فوق العاده بدی بین خانواده حامد (نامزدش) داشتم. از حامدم اصلااا خوشم نمیاد. یه سری بحث هایی هم پیش اومد که ترجیح میدم اصلا ازشون ننویسم.چیزی که الان میخوام دربارش صحبت کنم حس خوب دختر خاله ست.. دختر خاله ۹ ماه از من بزرگ تره. هم اسمیم:) توی زندگیش سختی های زیادی کشیده و میدونم که خوشبختی حقشه. خوشحالم از خوشحالیش..ولی حسی که امشب داشتم "حسرت" بود. حسودیم شد به خ
       پیشتر ها یک همسر، فرزند دختر، خواهر، لولی، خواهر زاده، برادر زاده، عروس، زن دایی، زن داداش، دختر خاله، دختر عمه، دختر عمو، دختر دایی، پزشک و خانمِ همسایه اینجا می نوشت . من بعد با حفظ تمامی این سمت ها یک خواهرشوهر در اینجا می نویسد.
گرچه خیلی وقتا از تصور رابطه های جنسی رابطه قبلیم حالم بد میشه، گاهی اوقات عصبی میشم گاهی اوقات حسرت میخورم.
از شما چه پنهون گاهی اوقات وافعا دلم میخواد برگردم به اون روز ها.
برا همینا شرایط سخت میشه گاهی. چون یادم میفته چقدر لاشی بود مردک کیری با اون سن و سال.
راست میگن عشق های خیلی آتیشی همیشه یه طرف خیلی لاشیه یه طرف خیلی کسخول بچه ها.
من کسخول شده بودم.
بچه ها ولی من از تجربه هام پشیمون نیستم.
حالا که تموم شد و رفت.
ولی 
خب بهر حال تجربه بود.
ق
بعد از یک تحلیل طولانی دلم می خواهد به کسی زنگ بزنم و چند دقیقه ای باهم گپ بزنیم یا دلم میخواد یکی پیدا شود در این هوای بهاری(!) برویم قدم بزنیم یا برویم گیم مثلا. 
آه نه اصلا دلم میخواد دوتا هات چاکلت بریزم و دوتایی بنشینیم و در سکوت به بخارش نگاه کنیم و اصلا حرف نزنیم! نه نه دلم یار و دلبر نمیخواهد! دلم یک همراه میخواهد!یک دوست! آرام و بی هیاهو!
مثلا اگر با بهار در یک شهر بودیم میرفتم در پانسیونشان و زنگ میزدم:"بهار بپر پایین" و می آمد و میرفیم خی
یه دوست لازم دارم. دختر باشه. بیست و شیش هفت ساله. ترجیحا پولدار باشه، نبود هم نبود حالا. مجرد باشه و تنها زندگی کنه، یا فوقش با مادرش مثلا. دختر باخدا و پاکی هم باشه. 
آهان، مشکلی هم نداشته باشه که من این سه سال باقی‌مونده رو برم پیشش زندگی کنم. 
قدیمیا یه چیزی حالی‌شون بوده که گفتن دوری و دوستی. 
گاهی وقتا با دیدن یه اتفاقاتی ، در هر شرایطی که باشی یادت میفته که باید خدا رو شکر کنی .. شاید تا قبلش همش گلایه می کردی و از وضعیت زندگیت ناراضی بودی اما با دیدن اون اتفاق یادت میفته و یه تلنگر اساسی می شه برات که قدردان خیلی از داشته هات باشی !
درسته ها آدمی باید خودش رو با افراد بالاتر از خودش مقایسه کنه تا انگیزه بگیره برای حرکت و رسیدن به بالاتر از چیزی که هست ، اما چه خوب می شه که از خودمون پایین تر هم ببینیم .
مثلا من با پاهام راه می رم تا برس
خب میخوام در مورد خستگی بنویسم.به نظرم خستگی اصلا دلیلی برای وجود نداره. مثلا ما میگیم حتی مگس یا فلان میکروارگانیسم هم یه علت وجودی داره و هرچند ما متوجه نقشش در هستی نشویم، ولی بالاخره تاثیر داره تو نظام جهان.
ولی من میگم خستگی اصلا چیزی نیست که وجود داشته باشه!
میدونید چرا؟ نشستم فکر کردم که علت های خستگی چی هست، مثلا وقتی حس میکنم خسته ام، دیگه نمیتونم ادامه بدم، وای مردم، دلیل این حسم چیه؟
یا از درون خودمه
یا از محیط
یعنی یا خودم بیماری ر
دیوانه و دلبسته ی اقبال خودت باش!
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش!
یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش!
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد!  
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش!
پرواز قشنگ است ولی بی غم ومنّت
منّت نکش از غیر و پر و بال خودت باش!
صدسال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش!
سلام
من الان نزدیک یه ساله که این وبلاگ رو دنبال میکنم، یه سوالی برام پیش اومده، البته خودم هم نسبت به سوالم نظرم رو میگم، خوشحال میشم بقیه هم نظر بدن.
در این یه سال اکثر پست های که در مورد ازدواج و دوستی و عشق عاشقی و ... که در این فازها بودش، رنج سنی سوال کنندگان 18-24 بود و مثلا گفته شد دختر نوزده ساله یا پسری بیست سال هستم و عاشق شدم چیکار کنم.
ولی نکته بد ماجرا اینکه احتمال اینکه این ها بهم برسن خیلی کمه، اون هم به دلایل متعدد اما من هرگز ندیدم ا
,    ,    دانلود آهنگ تی ام بکس دختر بندر,    دانلود آهنگ تی ام بکس دختر بندر ریمیکس,    دانلود اهنگ دختر بندر تی ام بکس با لینک مستقیم,    دانلود موزیک ویدیو تی ام بکس دختر بندر,    دانلود آهنگ تی ام بکس ناز داره چه وای ریمیکس,    ریمیکس اهنگ دختر بندر تی ام بکس,    دانلود آهنگ تی ام بکس دختر خوشگل بندری,    متن آهنگ دختر بندر تی ام بکس,    دانلود آهنگ تی ام بکس بیخیال فردا,   
از یکی از خواستگارام خوشم میاد ...
وکیله ، معلمه ، خیلی آدم خوبیه...
ولی ی مشکلی داره...
این تو این شهر ،مسئول برگزاری آفرود و تورهای گردشگریه...
از همون ۷ سال پیشم‌ من میشناسمش ، تو دانشگاه خودمون سال اخر بود من موقعی که اومدم ، تو نشست های ادبی با هم آشنا شدیم...
گهگاهیم باهاشون تور و مسافرت میرفتیم...
حالا مشکلش کجاست ؟
تو این تورها زن و دختر جوون خیلییی میان...
هر سری هم یه عده شیطون توشون پیدا میشه ، از اون مدلها که پاشن وسط اتوبوس برقصن و کارهای
یکی از سوالای بزرگ ذهنم اینه که 
من با سهمیه دادن به عده ای که دولت باید شرایطشونو روبراه میکرده و نکرده موافقم مثل بچه شهدا و سیل و زلزله و ...
آدمایی که از نظر سیاسی مقابل من محسوب میشن با همین اندازه سهم دادن هم مشکل دارن
بعد چه جوری به دختر صفدر رای میدن در حالی که حقوق نجومی پدرشو کمترین حقش از سفره انقلاب میدونه
چه جوری واقعا؟؟؟؟
اصلا این دختر صفدر داغیه که رو دلم مونده و لم تبرد ابدا شده!!
سلام
نظرتون در مورد ازدواج با پسری که اهل دختر بازی بوده چیه؟، پسری رو در نظر بگیرید که تو جوونیش با کلی دختر مراوده داشته، برای سرگرمی و با چند نفری هم رابطه ی جنسی داشته و حتی همزمان با چند دختر بوده. 
چقدر احتمال داره این پسر بعد از ازدواج تعهد بده؟، ممکنه مثلا بعد از ازدواج چون نیازش برطرف میشه این کارها رو کنار بذاره؟، فرض کنید که پسر دختر رو دوست داره و ازش خواستگاری کرده ولی گذشته ی خوبی نداره از این بابت، ولی به نظر میاد که مثل سابق دنب
امشب فهمیدم اصلا قاضی خوبی نیستم و خیلی خوب شد که نرفتم سمت وکالت و قضاوت.
هم‌اتاقیم یه سطل ماست داد بهم گفت ببین این سالمه یا نه؟ ظاهرش خوب بود ولی بوی نه چندان خوبی می‌داد. بهش گفتم به نظر من سالمه!
گفت پس باشه مال خودت! بعد سطل ماست رو به زور داد بهم و گفت بزار توو یخچال و خودت مصرف کن.
الان من موندم و یه قضاوت ناصحیح و یه سطل ماست خراب!
 
 
 در غریبی و فراق و غم دل پیر شدم...‌ کرونا خر کیه... واقعا این دنیا با این کثافتی که سر تا پاش رو گرفته چه حلوای تن تنانی‌ای هست که اینقدر براش له له میزنید و نگران هستید؟ نمیگم مواظب نباشید و بر کوس مرگ بکوبید... خودتون رو اینقدر دوست دارید؟ آره خب... من هم کسی رو دوست داشتم که نه تنها دوستم نداشت که هیچ ارزشی برام قائل نبود.. همه چیز این دنیا اینقدر بیرحم و بیحساب‌ه.. آره دوستم نداشت، میخوام فریاد بزنم، چون حتی در همین قدر هم خجالت میکشیدم این
 
 
 در غریبی و فراق و غم دل پیر شدم...‌ کرونا خر کیه... واقعا این دنیا با این کثافتی که سر تا پاش رو گرفته چه حلوای تن تنانی‌ای هست که اینقدر براش له له میزنید و نگران هستید؟ نمیگم مواظب نباشید و بر کوس مرگ بکوبید... خودتون رو اینقدر دوست دارید؟ آره خب... من هم کسی رو دوست داشتم که نه تنها دوستم نداشت که هیچ ارزشی برام قائل نبود.. همه چیز این دنیا اینقدر بیرحم و بیحساب‌ه.. آره دوستم نداشت، میخوام فریاد بزنم، چون حتی در همین قدر هم خجالت میکشیدم این
سلام
من ۲۸ سالمه یه سری مشکلات داشتم تو زندگیم، انگاری هر سالی که می‌گذشت برام این مشکلات برام بزرگتر و عذاب روحیش هم دارن بیشتر میشن، هر آدمی ممکنه ویژگی های بدی داشته باشه، منم مستثنا نیستم ولی فکر میکنم ویژگی های بدی که دارم واقعا برای هر آدمی غیر قابل تحمله.
هر لحظه از روز ممکنه بهشون فکر کنم و عذاب بکشم، مثلا آدم دمدمی مزاجی هستم، این بدترین ویژگی یه آدم نیست؟!، الان میگم میخوام ولی بعد میگم نکنه... مثلا دوست دارم ازدواج کنم، تا حالا شده
توی اون عکس، توی ساحل .. خیلی خوشگل شدی. نمی دونم چطور اینکارو می کنی، این یه جور استعداده؟ اصلا حواست هست؟ انگار، یه هاله از خودت ساطع می کنی و همه محیط رو در بر می گیره. منظورم یه تجسم فیزیکی نیست، مثل یه احساس؟ انگار ک تحت تاثیر مواد باشم. مثل این میمونه ک تمام صحنه جوری تزئین شده باشه ک تو به چشم بیای، و وسط این کادر تو وایسادی، با یه حالت بی تفاوتی کامل نسبت به دنیای دورت توی جای دیه ای سیر می کنی و اصلا منوجه نیستی ک دنیا داره به تاثیر از تو ا
گاهی در زندگی یک جورهایی می شودکه... دل و دماغت به هیچ کاری نمی رود! نه سردرد داری... نه از موضوعی خواسته یا ناخواسته ناراحتی... نه کسی خنجر کینه به پشتت فرو انداخته. نه... دوست داری تنها باشی، خودت و خودت به یک گوشه خیره بشوی... سکوت باشد و سکوت و تنها یک نوای ملایم از آهنگی که روحت را نوازش بدهد(مثلا until the last moment) چایت را بنوشی و به هر کس و هر چیزی فکر کنی! رویا ببافی و برای خودت لبخند بزنی! حرف های مادربزرگت را مرور کنی و با انگشتانت بازی کنی... بروی لب
سلام
برای من خیلی جالبه بعضی از دختران نمی خوان جواب نه بشنون! ولی وقتی به یک پسر جواب نه میدن اصلا اون رو نمی فهمن!
این مطلب رو برای اون مطالبی ارسال کردم که دختره عاشق پسره شده بود و نمیدونست چطوری بگه و یا اینکه به پسره گفتن و بعد پشیمون شدن و پسره نه گفت و یا بعدا جوگیر شد و ...
بعد جالبه که دختران میان این جور جاها میگن که دختر نباید به پسر پیشنهاد بده! نه، وای چه کار بدی، چقدر آخه!، دختر غرورش میشکنه دختر فلان و بهمان ولی این طور نیست اصلا . 
ا
سخت گیری ، اون هم از نوع نابجاش باعث می شه که آدم به خیلی چیزا دست پیدا نکنه یا حتی ممکنه یک سری چیزها رو از دست بده پس همیشه سعی کن تعادل داشته باشی تا خودت رو از یه سری چیزها محروم نکنی !
فرض کن به خودت قول دادی که روزی یک صفحه قرآن بخونی ، اما هر روز و هر روز می گذره و تو می بینی که بخاطر بی حوصلگی و تنبلی اصلا اقدامی نکردی .. اما مطمئنا لحظه هایی بوده که می تونستی برای چند ثانیه هم که شده گوشیت رو برداری و روزی تنها یک آیه از قرآن رو بخونی اما با س
سلام
میخواستم بدونم چرا میگن دختری که هنوز مجرده، نباید از لباس های دختر متاهل، استفاده بکنه؟ اصلا همه ی دخترها مادرانشون این توصیه ها رو بهشون میکنه ، یا فقط منم؟
مامانم از بچگی تا الان بهم میگه که، اصلا و ابدا به لباس های زیر داداشم، حتی نزدیک نشم، و مثلا شستن. میخوام بدونم یعنی اینقدر تا ثیر میذاره؟، یا مثلا اگه شلوار خواهر متاهلم رو بپوشم،چی میشه ؟ در صورتی که شسته شده باشه و کاملا تمیز. چرا بازم مامانم قبول نمیکنه؟، من میدونم دلایلش چی
سلام
چرا زندگی توی شهر با زندگی توی روستا خیلی تفاوت داره؟ چرا فرهنگ ها تفاوت داره؟ من یه دخترم و به دخترهای روستایی که شوهر میکنن بهترین شهرهای کشور خیلی حسودیم میشه. دست خودم نیست٬ آخه من خودم مثلا شهری ام و هیچ وقت شهری و روستایی نکردم اما وقتی میبینم دختره شوهر کرده فلان شهر و کلا انگار کوبیدنش و از نو ساختن٬ از همه نظر شخصیت و ظاهر و فرهنگ و ... ، حس بدی بهم دست میده که مثلا توی شهر زندگی می کنم ولی از امکانات به خوبی استفاده نمی کنم.
آخه دو
یک سری حرف و حدیث هست که آدم تا با چشم خود نبیند نمی تواند باورش کند. یعنی هیچ رقم توی مخ آدم نمی گنجد. وقتی هم که با چشمان خودش می بیند باز هم باورش نمی شود. مگر می شود ساعت یازده شب دختری با پسری که هیچگاه او را ندیده قرار بگذارد، همدیگر را با نشانی و کلی زحمت پیدا کنند، بعد از این وصال شیرین از هم با فاصله بنشینند و از هم خجالت هم بکشند؟! به خداوندی خدا تا همین دو شب پیش فکر می کردم همه این حرف ها چاخان است! اصلا دختر بد، بابای لعنتی این دختر کدام
+برای بابا زنگ زدم از فاصله هزار و صد و چهل و دو کیلومتری یلدا رو تبریک گفتم. 
+تبریک بعضی آدما گاهی عجیبه و می‌ترسونتت.. که نباید اینطور باشه البته. بدون تلگرام. بدون اینستاگرام. تو واتساپی که با دو نفر بیشتر ارتباط نداری اونم چند وقت یک بار. یه دفعه یه پیام تبریک می‌آد بالا. کسی که تو اصلا تو این هیر و ویر یادت نمیاد که وجود داشته اصلا.
 
دانلود آهنگ جدید آفو به نام خودت باش
Текст песни Khodat Bash Afo
دیوانه و دلبسته ی اقبال خودت باشБудь сумасшедшим и люби свою удачу
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باشВеселитесь с окружением
یک لحظه نخور حسرت عمرو که نداری

ادامه مطلب
یک روز از خواب بیدار می شوی نگاهی به تقویم می اندازی!نگاهی به ساعتت،
و نگاهی به خود خودت در آینه،
و می بینی هیچ چیز و هیچ کس جز خودت حیف نیست...
لباس های اتو کشیده غبار گرفته مهمانی ات را از کمد بیرون می آوری
گران ترین عطرت را از جعبه بیرون می آوری و به سر و روی خودت می پاشی
ته مانده حساب بانکی ات را می تکانی و خرج خودت می کنی
یک روز از خواب بیدار می شوی
و به کسی که دوستت دارد بدون دلهره و قاطعانه می گویی
صبح بخیر عزیزم وقت کم است لطفا مرا بیشتر دوست
بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
#اصلاح_خانواده
#اصلاح_دیگران  جلسه چهارم
یکی از خصوصیاتی که باید در خودمون رشد بدیم اینه که برای اصلاح دیگران "مچ گیری نکنیم" و "سرکوفت نزنیم"
مخصوصا در برخورد با جوانان نباید سخت گرفت
امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود خطای جوانان رو تغافل کنید.
اگه پسر و دختر جوانتون یا شوهر جوانتون یه اشتباهی کرد
شما هی به روش نیارید. هی توی سرش نزنید.
هی ملامتش نکنید.
مثلا یه روز نمازش قضا شدههی پدرش توی سر
چه روز قشنگی، آسمان صبح در کنار آواز پرندگان، نسیم خنک و گل های شمعدانی آن طرف پنجره، با تمام وجود به استقبال زندگی میروم، آغوشم را باز میکنم و سپاسگزارم که یک روز دیگر میتوانم با عشق زندگی کنم :)
فقط برای خودت زندگی کن، در کنار خودت فنجانی چای بنوش، با خودت تکرار کن که خوشحالی و امروزت را فوق العاده سپری میکنی :)
زندگی زیباست، به همین سادگی :) 

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مدرسه شاد، دانش آموزان با نشاط